تغییر و رسیدن به آرامش
بنام خداوند بخشنده مهربان. سلام و درود میگم به شما دوستان و همراهان عزیز. من قاسم حیدری هستم و خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم.
آشنایی با تغییر
شکی نیست که خداوند از ما خواسته درجریان زندگی خودمون رشد کنیم و به سعادت برسیم. نکتهای که خیلی مهمه و میخوام بهش دقت داشته باشید اینه که: ما تا رشد نکنیم به سعادت نمیرسیم و رشد تنها با تغییر اتفاق میافته! یعنی اگه میخواییم خوشبخت بشیم و با لذت زندگی کنیم، باید استاد تغییر کردن باشیم.
برا پیشرفت مالی، باید تغییر کنیم، برا بهبود روابطمون باید تغییر کنیم، برا سالم موندن باید تغییر کنیم؛ این قانون رشد توی تمام ابعاد و جنبههای زندگی هست و کسی نمیتونه انکارش کنه. یعنی در واقع امکان نداره شما یه جا بشینی و هیچ کاری نکنی و تغییری در افکار و گفتار و رفتار خودت ایجاد نکنی و بعد انتظار رشد و پیشرفت داشته باشی.
معنا و مفهوم تغییر
حالا این تغییر که دارم ازش حرف میزنم، معانی و مفاهیم گستردهای داره ولی اینجا منظور من در یک کلام: خارج شدن از حوزهی امنی هست که هر کدوم از ما آدمها برا خودمون ساختیم، یا برامون ساختن، و داریم درش زندگی میکنیم. حوزهی امن یعنی جایی و حالتی که ما در اون حالت فکر میکنیم در آرامش هستیم، غافل از اینکه این آرامش سطحی بوده و پاسخگوی روح بلند و معنوی ما نیست. شما هیچوقت انسانی رو نمیبینید که سالهای سال توی یه حالت یا یه وضعیت یکسان مونده باشه و عمیقاً احساس آرامش کنه! موندن توی یه وضعیت حداقلش اینه که: دچار احساس یکنواختی میشیم و این با روحیهی تنوعطلبی ما اصلاً سازگار نیست.
سؤال اینجاست که ما چرا میل به تغییر نداریم؟! دلایل زیادی میتونه داشته باشه ولی من اینجا میخوام به مهمترین دلیلش اشاره کنم که برمیگرده به آرامشطلبی ما! ما دوست نداریم تغییر کنیم، چون تغییر باعث میشه امنیت و آرامش ما به خطر بیافته.
من میخوام امروز این آگاهی رو به شما بدم که ما همواره دچار یک خطای محاسباتی هستیم! ما اشتباهاً آرامش رو توی حرکت نکردن و تغییر نکردن میبینیم. اما واقعیت اینه که انسان با ایستادن و تغییر نکردن دقیقا مثل آب پاکی میمونه که یک جا میمونه و به مرور زمان گندیده و تبدیل به لجنزار میشه!
بعضی وقتا با خودم میگم: ببین این خدای ما چقدر ارحم الراحمینه! ما به بهانهی داشتن یک آرامش سطحی، دوست نداریم به خودمون زحمت بدیم و حرکت کنیم؛ ولی خداوند مهربان سیستمی رو توی جهان هستی ایجاد کرده که ما ناگزیر هستیم با جریان هستی خودمون رو هماهنگ و همراه کنیم. جهان هر روز دچار تغییر میشه و انسان هم به عنوان عضوی از جهان پذیرای این تغییر میشه.
تجربهی من از تغییر روابط
بذارید یه تجربه از خودم بگم. از تغییر روابط شروع میکنم. من از بچگی همیشه آدمی بودم که دور و برم شلوغ بود و تا دلتون بخواد دوست و رفیق و آشنا داشتم. یعنی هیچوقت هیچ جای زندگی خودم احساس تنهایی یا کمبود نکردم. به همین خاطر هم نیازی نمیدیدم که بخوام مثل هم سن و سالهای خودم برم سراغ ازدواج و تشکیل خانواده و این چیزا. تا اینکه سال 97 بنا به دلایلی تصمیم گرفتم کیفیت روابط خودم رو تغییر بدم.
واقعیت امر این بود که زندگی داشت اون روی خودش رو بهم نشون میداد و دیگه کم کم احساس کردم اون روابط قبلی نمیتونه جوابگوی خواستههای من باشه. منظورم از روابط اگه بخوام دقیقتر بگم همین دوست و رفقایی بود که توی دوران دانشجویی و سربازی و در جریان هیئت و مسجد بدست آورده بودم و شکر خدا صد درصد روابط من روابطی سالم و بیحاشیه بود. ولی خب اینها دیگه تأمین کنندهی روح و روان من نبود و من دیگه کم کم متوجه این موضوع شده بودم.
دلم میخواست حرکت کنم و تغییری ایجاد کنم. و این شد که بالاخره تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده گرفتم و با انجام این کار، کلیهی روابط من دچار تغییر و تحول شد و من یکبار دیگه به چشم خودم دیدم که اگر بخواهی، میشود. الان چندین و چند ساله که هر سال موقع سال تحویل یه قلم و کاغذ برمیدازم میذارم جلوم و تکتک دوستان و آشنایانی که دارم رو میارم روی کاغذ. در موردشون تحلیل و بررسی میکنم، بعضیها رو خط میزنم و بعضیها رو نگه میدارم. یه جاهایی احساس میکنم باید تغییر ایجاد کنم و برای این تغییر خودم رو آماده میکنم.
تجربهی من از تغییر شغل
مثال دوم من ماجرای تغییر در شغلم هست. سال 98 و 99 بود که ویروس کرونا همهگیر شد و باعث تغییر و تحولی بزرگ توی دنیا شد. من اون سالها مؤسسه آموزشی داشتم و به خاطر شیوع کرونا تمامی کلاسها و سمینارهام تعطیل شد. جلسات مشاوره حضوری هم به مرور تعطیل شد و این جریان منو ملزم کرد که تغییر کنم. اونایی که اون سالها به خاطر دارن، یادشون هست: توی یه برههی زمانی، وضعیت شدیداً قرمز بود. یعنی یادمه مردم دیگه ازخونه بیرون نمیومدن، مغازهها همه تعطیل بود، نه مجلس عروسی، نه مجلس عزا، نه مسجد نه نماز جمعه، مدرسه، ادارات، همه و همهجا تعطیل شده بود. به همین خاطر من مؤسسهی خودم رو با تمام نیروها و تجهیزات و سرمایههایی که داشتم واگذر کردم و ناگزیر وارد فضای مجازی شدم.
همونجور که میبینید ماها خیلی جاها مجبور به تغییر میشیم، این اصلاً ایرادی نداره بنظر من. چیزی که مهمه و شما باید مواظب باشید اینه که نذارید برای تغییر کردن دیر بشه. تغییر باید به موقع باشه و این دقیقاً کاری بود که من به خوبی انجامش دادم. یعنی قبل از اینکه شرایط سخت بشه و اوضاع ناجور بشه تغییر کاربری دادم و از دنیای حقیقی وارد دنیای مجازی شدم و به لطف همین تغییر به موقع هم بود که تونستم توی فضای مجازی به رشد و پیشرفتی که داشتم ادامه بدم. از همین الان هم میدونم که شاید در آیندهای نه چندان دور شاید لازم بشه بازم تغییر کنم.
تجربهی من از تغییر برای بهبود سلامتی
مثال بعدی من از تغییر برای رسیدن به سلامتی هست. خیلی جاها زندگی به ما نشون میده که باید توی تغذیه خودمون، رفت و آمد خودمون و فعالیتهایی که انجام میدیم تغییر ایجاد کنیم. وقتی اضافه وزن پیدا میکنم، پی میبرم که باید تغذیه و تحرکات خودم رو تغییر بدم وگرنه سلامتی من به خطر میافته.
البته این منحصر به سلامت جسمی نیست و منظورم از سلامتی، سلامت روحی هم هست. گاهی اوقات احساسمون خراب میشه و اون جوری که باید و شاید از زندگی لذت نمیبریم. اینجاست که باید افکار خودمون رو تغییر بدیم تا سلامت روحی و روانی خودمون رو تضمین کنیم. مثلا من خودم زمانی که دیدم بنا به دلایل متعدد، سلامت روح و روانم داره تهدید میشه، تصمیم گرفتم از شهر و دیار خودم مهاجرت کنم. اونایی که تجربهی مهاجرت دارن میدونن که رفتن از شهر و وطن خودت به جاهای غریب و ناشناخته کار نسبتاً سختی هست. ولی من این کار رو انجام دادم و الان شکر خدا دارم آثار و برکاتش رو میبینم.
خلاصهی کلام
اینها همه و همه مثالهایی بودن از اینکه تغییر همیشه با خودش پیشرفت و آرامش میاره. هرچند ما اغلب اوقات به اشتباه فکر میکنیم آرامش در حرکت نکردن و تغییر نکردن هست. و من خواستم توی صحبتهام شما رو متوجه این موضوع مهم کنم که تغییر هم مثل همهی چیزهای دیگه، زیباییهای خاص خودش رو داره و اگه بدنبال آگاهی باشیم، اون زیباییها رو دریافت میکنیم و آرامشش نصیبمون میشه.
ان شاء الله توی فرصتهای بعدی در مورد عوامل یا دلایلی که باعث میشه نخواییم تغییر کنیم، بیشتر صحبت میکنم. ممنون و متشکرم از اینکه پای صحبتهام نشستید. امیدوارم هرجای دنیا که هستید، تنتون سالم، دلتون شاد، جیبتون پر از پول و خداوند یار و نگهدارتون باشه. ارادتمند شما: قاسم حیدری
دیدگاهتان را بنویسید