آموزش هزینه نیست!
بنام خداوند بخشنده مهربان. سلام و و درود میگم به شما دوستان و همراهان عزیز. من قاسم حیدری هستم و امروز میخوام راجع به یه موضوع بسیار مهم به نام «آموزش» با شما صحبت کنم.
قبلاً براتون تعرف کردم که من کلاً از بچگی دوست داشتم از هر چیزی بهترینش رو داشته باشم. هم از لحاظ آرامش، هم از لحاظ سلامتی، هم از لحاظ روابط و هم از لحاظ مالی. تو پرانتز بگم: (مخصوصاً دغدغهی مالی توی ذهن من خیلی پررنگتر از بقیهی موارد بود).
سالها گذشت و من وقتی به خودم اومدم که دیدم دقیقاً بیست ساله دارم کار میکنم و برای رسیدن به پول هر کاری که بگید انجام دادم، ولی هیچوقت اتفاق مالی خوبی توی زندگی من نیافتاده. این واقعاً ناامیدکننده بود و من همیشه بدنبال یه جواب قانعکننده برای این سؤالم بودم که: چرا من این همه مدت کار کردم ولی خبری از پولدار شدنم نیست!
توی بحث آرامش و سلامتی هم وضعیت همین بود. تمام تلاشم رو میکردم که کسی یا چیزی نتونه آرامشم رو بهم بزنه. برای رسیدن به آرامش خیلی تلاش میکردم و کلا و اساساً به سلامتی خودم اهمیت زیادی میدادم ولی بیخود و بیاساس همیشه ذهنم ناآرام بود و گاهاً مریضاحوال هم میشدم…
در مورد روابط قضیه یه خورده وخیمتر بود. من همیشه تا دلتون بخواد دوست و رفیق و آشنا داشتم؛ جوری که وارد هر جمعی میشدم، ملت میریختن دور و برم که باهام دوست بشن و خلاصه هرجور شده منو مجذوب خودشون کنن. ولی خب زندگی من اینجا هم کلکسیسونی از شکستها و تلخیها بود. از رفاقتهای سطحی و عمقی گرفته تا شکستهای عشقی و عاطفی؛ همه روزه در کمین من بودن و هیچ جوره هم نمیتونستم جلوی اتفاق افتادنشون رو بگیرم…
سدّی به نام پرداخت بهاء
من میدونستم که برای پیشرفت توی زندگیم و حل مشکلاتم باید این جهل و نادانی رو که توی حوزههای مختلف دارم رو از بین ببرم ولی هر بار که اومدم براش اقدامی کنم و آموزشی ببینم، سدی سر راهم قرار میگرفت بنام: پرداخت بهاء!
شما وقتی میفهمی مثلا بلد نیستی پول در بیاری یا بلد نیستی سرمایهگذاری کنی، اولین چیزی که به فکرت میرسه اینه که بری و یاد بگیری. برای یاد گرفتنش یا باید کتاب بخری که باید پاشی بری زحمت بکشی، بگردی، جستجو کنی تا کتابی که میخوای و به کارت میاد رو پیدا میکنی. و از همه مهمتر اینکه پولش هم بدی! یا باید بری بگردی، پرس و جو کنی، از این و اون سؤال کنی تا نهایتاً یه معلم یا استادی گیرت بیاد و ساعتها پای درسش بشینی تا یه چیزایی یاد بگیری ازش. ناگفته نماند اینجا هم باید پول بدی! حتی اگه بخوای توی اینترنت سرچ بزنی و مطالب رایگان هم پیدا کنی، همین سرچ کردنه و جستجو کردنه کلی وقت و انرژی ازت میگیره و اصلاً بعیدم نیست که آخرش گیج و کلافه بشی، هیچ چیزم گیرت نیاد…
اینا مسائلی بود که من باهاشون درگیر بودم و هربار که میخواستم برم یه چیزی یاد بگیرم، همین چیزا باعث میشد پا پس بکشم و بیخیال همهچیز بشم. اما یه روز برای همیشه این زنجیرها رو پاره کردم و دلو به دریا زدم و براتون تعرف میکنم که دقیقاً چه اتفاقی افتاد.
همهچیز از اینجا شروع شد
سال 94 بود که از خدمت سربازی برگشته بودم و حالا وقتش رسیده بود که برنامههای خودم در مورد آینده رو که توی برجکهای نگهبانی طرحریزی شده بودن رو عملی کنم.
کل پولی که اون زمان توی حسابم داشتم 300 هزار تومن بود و به هر نحوی بود، برادر و پسرعموی خودم رو راضی کردم باهم شریک بشیم و سهتایی دوره موفقیت مالی یکی از اساتید رو خریداری کنیم!
300 تومنی که اون روز داشتم، تمام داشتههای من بود ولی من دیگه تصمیمم رو گرفته بودم. و امروز با افتخار اعلام میکنم: همون یک تصمیم شجاعانه باعث و بانی تمام موفقیتهای من شد.
تا اینجا براتون مقدمه گفتم و اینکه چطور من به خودم دل و جرأت دادم و اون تصمیم شجاعانه رو گرفتم، موضوعی هست که میخوام براتون توضیح بدم.
چطور مقاومت در برابر آموزش را بشکنیم
برای یکی شدن با فرهنگ آموزش و بهرهگرفتن از نیروی آموزش، شما باید این مواردی که میگم رو همیشه توی ذهنتون مرور کنید تا هیچ کس و هیچ چیز نتونه شما رو از آموزش دیدن منصرف کنه:
- اینو بفهم: دلیل تمام شکستها و ناکامیهایی که توی زندگیت داری، فقط و فقط “ندانستن” هست! منظورم از ندانستن، همون “جهل و نادانی” هست که ما نسبت به موضوعات مختلف مثل: مسائل مالی، روابط متقابل و… داریم. پولدار شدن یه علمه، برقراری ارتباط یه دانشه، آرامش راه و رسم داره و سلامتی اصول داره.
- اینو بپذیر: وقتی دیدی مدتهاست داری دیوانهوار تلاش میکنی و چیزی عایدت نشده، بدون که راهشو بلد نیستی. نتیجه بگیر چیزایی که بلدی جواب نمیدن. اینکه مقاومت کنی و خودت رو علامهی دهر بدونی، بدترین آفته و همین غرورت باعث میشه هیچوقت چیزای جدید یاد نگیری و به هیج جا هم نرسی.
- هر روز به خودت یادآوری کن: یا به هر قیمتی که شده آموزش میبینی و به رؤیاهای خودت میرسی؛ یا تا آخر عمر با همین بدبختی و فلاکت ادامه میدی و دقمرگ میشی! کسی که حاضر نیست به اندازهی قیمت یه پیتزا خرج آموزش خودش کنه، کسی که دلش نمیاد به اندازهی یه دست لباس برای آموزش خودش ارزش قائل نیست؛ چه انتظاری داره که دنیا بهش روی خوش نشون بده.
- این ذهنیت رو درست کن: «آموزش دیدن» هزینه نیست. وقتی آموزش ببینی، میتونی چندصد برابر اون پولی که برای کتاب یا کلاس یا دوره دادی رو در بیاری. این اسمش سرمایهگذاری هست، نه هزینه. وقتی آموزش ببینی، مشکلاتت حل میشن و راحت میشی. این اسمش هزینه نیست.
- جهان قانون داره: هر موفقیتی یه بهایی داره. اگه میخوای یه چیز باارزش بدست بیاری، باید یه چیز باارزش از دست بدی. بهش میگن: قانون پرداخت بهاء. جهان به هیچکس مفت و مجانی یاد نمیده.
تجربهی من از مقاومت افراد در برابر آموزش
توی این سالهایی که کارم آموزش بوده، همچین عقاید وحشتناکی رو زیاد دیدم از طرف مردم. طرف از 30 روز ماه، 25 روزش توی کافه و رستوران صرف عیش و نوش میشه، ولی تا بهش میگی: دوای مشکلت فلان کتاب یا فلان دوره هست، میگه: پول ندارم!
یارو ماهیانه حداقل دهها میلیون خرج تیپ و قیافهی خودش میکنه ولی حاضر نیست یک ریال خرج کنه تا مشکلش با همسرش حل بشه. داره از درد به خودش میپیچه ولی حوصلهش نمیشه یه کتاب از کتابفروشی بخره بشینه بخونه و یاد بگیره مشکلش رو چطوری حل کنه!
اینا همه بخاطر اینه که اولویتها فرق میکنه! بعضیا شکمشون براشون مهمتره تا پیشرفت کردن. تیپ زدن براشون باارزشتره تا رابطهی خوب با زن و بچه. گشت و گذار با دوست و رفیق بهشون بیشتر حال میده تا اینکه بخوان آموزش ببینن و اولین میلیاردر خانوادهشون باشن!
یه عده هم همیشه این وسط هستن که خدا و خرما رو باهم میخوان! یعنی میخوان آموزش ببینن ولی حاضر نیستن برای آموزش خودشون هیچ بهایی رو بپردازن. بخاطر همین انتظار دارن: کتابفروش بهشون کتاب مفتی بده، استاد بهشون دورهی مجانی بده، مشاور بهشون مشاوره رایگان بده…
این ذهنیتها رو اگر دارید، عوض کنید. این تعاریف رو اگر دارید تغییرش بدید تا دل به آموزش بدید و پیشرفت کنید.
ممنون و متشکرم از اینکه پای صحبتهام نشستید. امیدوارم هرجای دنیا که هستید، تنتون سالم، دلتون شاد، جیبتون پر از پول و خداوند یار و نگهدارتون باشه. فعلاً خداحافظ
دیدگاهتان را بنویسید