روابط دختر و پسر قبل از ازدواج

بنام خداوند بخشنده مهربان. سلام و و درود میگم به شما دوستان و همراهان عزیز. من قاسم حیدری هستم و امروز میخوام راجع به یه موضوع بسیار مهم به نام «روابط دختر و پسر قبل از ازدواج» با شما صحبت کنم.
اگه کمی دقیق و موشکافانه به موضوعی که گفتم نگاه کنید، متوجه میشید که ما اینجا با دو تا جنسیت به نام دختر و پسر و با دو تا مفهوم به نام ارتباط و ازدواج مواجه هستیم. یعنی در واقع قراره راجع به دختر و پسری صحبت کنیم که قراره از مبدأ ارتباط به مقصد ازدواج دست پیدا کنن. بنابراین هم ارتباط و ازدواج رو بصورت جداگونه توضیح میدم و هم بررسی میکنم که آیا قبل از ازدواج باید دختر و پسر ارتباط داشته باشن یا نه.
مفهوم ارتباط و مفهوم ازدواج
ارتباط و ازدواج توی علوم اجتماعی دوتا کلمهی کاملاً مجزا و با مفاهیم کاملاً متفاوت و به همین ترتیب توی علم روانشناسی هم دوتا مقولهی کاملاً مستقل هستن.
وقتی میگیم ارتباط، یعنی منظور تعاملی هست که قبل از ازدواج شکل میگیره و پنج مرحلهی تکاملی داره و بسته به شدت نیازهای طرفین از ارتباط نوشتاری شروع میشه، با ارتباط گفتاری تشکیل میشه، با ارتباط دیداری جهت میگیره، با ارتباط لمسی شدت پیدا میکنه و نهایتاً به ارتباط جنسی ختم میشه! روابطی مثل: دوستپسر، دوستدختر، دوست اجتماعی یا به قول امروزیها: GF, BF, Rel, Partner, Just Friend و امثال اینها همگی از انواع و اقسام ارتباط هستن که آشکار یا نهان به منظور برطرف کردن نیاز ازدواج دنبال میشن.
اما وقتی صحبت از ازدواج میشه، دیگه خبری از انواع و اقسام نیست. توی ازدواج سلسله مراحل و یا ترتیب و مراتب وجود نداره. اینجا پای عناصری مثل: اعتماد، تضمین، تعهد و مسئولیت به میون میاد. نکتهی مهمی که در مورد ازدواج مطرح هست اینه که برخلاف ارتباط، ازدواج هیچ حد و مرز یا محدودیتی نداره. به همین خاطر میگیم ازدواج انواع و اقسام یا سلسه مراحل نداره. توی ازدواج، از همون لحظهی شکلگیری، تمام حد و مرزها برداشته میشه و زن و مرد باهم یکی میشن. اینجا دختر و پسر میان و با تعهد و صداقت و البته اعتماد و مسئولیتپذیری هرچه دارن و ندارن باهم به اشتراک میذارن و زیر یه سقف زندگی میکنن.
ارتباط نمیتواند مقدمهی ازدواج باشد
دختر و پسر وقتی سن ازدواجشون از راه میرسه، باید یه سری مقدمات رو فراهم کنن. و به همین خاطر میان و این مقدمهچینی و رسیدن به علم و آگاهی رو با برقراری ارتباط شروع میکنن. مسئلهای که متأسفانه دختر و پسرها اصلاً متوجهش نیستن اینه که: ارتباط هرگز نمیتونه مقدمهی ازدواج باشه! یعنی افراد اشتباهاً فکر میکنن برای داشتن یک ازدواج موفق، اول باید باهم ارتباط داشته باشن؛ در صورتی که این یه باور کاملاً منفی و اشتباه هست. ارتباط اصلاً و ابداً مقدمهی ازدواج نیست، دلیلش هم عرض کردم اینه که ارتباط یه مسیر کاملاً مجزا هست که مبدأ و مقصدش مشخصه. و به همین ترتیب ازدواج هم یه مسیر کاملاً مجزا هست که اصلاً درش مبدأ و مقصد مطرح نیست.
چیزی که دختر و پسر رو دچار همچین اشتباه محاسباتی میکنه اینه که اونا فکر میکنن با برقراری ارتباط میشه به شناخت رسید. و جالبه بدونید این تفکر کاملاً اشتباه هست! شناخت از راه و روشهای دیگه بدست میاد، نه با برقراری ارتباط. شما هم حتماً به این مورد زیاد دقت کردید که دختر و پسر مدت زیادی باهم ارتباط داشتن و به خیال خودشون نسبت به همدیگه شناخت پیدا کردن، اما بعد از ازدواج یه دفعه متوجه شدن که اصلاً با یه موجود عجیب و ناشناخته وارد زندگی شدن! به خاطر همینم هست که خیلی از دختر و پسرها بعد از اینکه ازدواج میکنن، مدام طرف مقابل رو متهم میکنن که “تو عوض شدی و اصلاً اون آدم قبلی نیستی”. اما واقعیت اینه که هیچکس عوض نشده. مهم اون شناختی بوده که باید قبل از ازدواج حاصل میشده و متأسفانه با برقراری ارتباط حاصل نشده.
جایگزین کردن ارتباط بجای ازدواج
امروزه با گسترده شدن فضای جامعه و باز شدن دامنهی روابط، مسئلهای توسط دختر و پسرها مطرح میشه و اونم اینه که: ارتباط میتونه جایگرینی باشه برای ازدواج! واضحتر بخوام بگم اینکه: دختر و پسرهای امروزی تصور میکنن میتونن نیازهای خودشون رو با ارتباطات برآورده کنن و نیازی به ازدواج ندارن. ولی من به عنوان یه روانشناس که به علوم اجتماعی و علوم ارتباطی هم مشرف هستم با قاطعیت به شما میگم که: این توهمی بیش نیست!
ارتباط در مقایسه با ازدواج یه چیز خیلی مهم کم داره و اونم دوام هست. ازدواج بخاطر داشتن عناصری مثل اعتماد، تضمین، تعهد و مسئولیت از یه دوام و پایداری نسبتاً بالا برخوردار هست که ارتباط متأسفانه از این مفاهیم باارزش محروم هست. بخاطر همینم هست که هیچ رابطهی دختر و پسری وجود نداره که تا آخر عمر دوام داشته باشه و تمام روابط بسته به شخصیت و نوع نیازهای طرفین با گذشت زمان از بین میرن و منجر به جدایی میشن. اما چه بس ازدواجهایی که تا آخر عمر ادامه دارن و دختر و پسر در طول دوران زندگی هم آرزو میکنن ای کاش بشه توی عالم آخرت هم باهم زندگی کنن. یادآوری میکنم صد درصد طلاقهایی که توی جامعه میبینید و امروزه تعدادشون هم زیاد شده همه و همه بخاطر عدم شناخت قبل از ازدواج هست.
آثار و تبعات برقراری ارتباط
لابد الان میگید: خب امروزه که دیگه کات کردن و جدا شدن مهم نیست. دختر و پسر هر دو طالب رابطه هستن. این رابطه تموم شد، رابطهی دیگهای رو استارت میزنن. و من اینجا با عرض پوزش اعلام میکنم که باز دارید یه چیزی رو نادیده میگیرید و اونم آثار و تبعاتی هست که جدایی از رابطهی اول، توی رابطهی دوم بجا میذاره! روابط امراضی مثل: ترس، تردید، خودباختگی، افسردگی، غم، خمودگی، شکنندگی و هزار و یک درد و بلا با خودش به همراه داره که خودسوزی و خودکشی سرانجامش هست.
افرادی که گرایش ارتباطی دارن؛ وقتی وارد مقولهی ازدواج میشن هم، بسیار دچار اذیت و مشکل میشن. چون قبلاً روابطی شکستخورده رو همراه با تنوع و تردید تجربه کردن و ذهنشون بشدت مقایسهگر شده و از طرفی هم با اصول ازدواج یعنی اعتماد، تضمین، تعهد و مسئولیت کاملاً بیگانه و ناآشنا هستن. چرا میگم کسایی که وارد رابطه میشن با اصول ازدواج بیگانه هستن؛ چون توی روابط، حرف از اعتماد و تضمین و تعهد و مسئولیت زدن یعنی دادن شوک به رابطه. و این بخاطر اینه که روابط به شدت در مقابل اصول ازدواج شکننده هستن و اساس شکلگیری روابط از ریشه برمیگرده به درک نکردن و قبول نداشتن اصول ازدواج!
کسی که وارد رابطه میشه، دیر یا زود اسیر جدایی میشه و بعد یا باید تا آخر عمرش تنها باشه، یا اینکه کلکسیونی از درد و رنج رو با خودش برداره و ببره توی روابط بعدی. و نهایتاً اینکه هرگز از زندگی لذت نمیبره. اینجاست که باید عمیقاً فکر کنیم که چرا خالق ما توی آیه 5 سوره مائده صراحتاً فرموده: سراغ ازدواج برید؛ نه سراغ معشوقههای نامشروع خلوت و پنهان:
« وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ »
خوبی ازدواج اینه که میاد نیازهای دختر و پسر روتوی یه چارچوب قرار میده که آثار و مزایای بیشتر و بهتری رو ایجاد میکنه. ازدواج پشتوانه داره. هم پشتوانهی حقوقی داره و هم مورد تأیید جامعه هست. در صورتی که ارتباط هیچکدوم از اینا رو نداره و بخاطر همین همیشه با ترس و تردید همراه هست و ازدواج در واقع میاد پایداری و تضمین و تعهد رو برقرار میکنه.
معرفی راهکار
حالا احتمالاً برا شما دختر و پسر عزیز یه سؤال پیش میاد و اونم اینه که: خب، اگر قراره قبل از ازدواج هیچ ارتباطی وجود نداشته باشه، ما چطور برای ازدواج به شناخت و تصمیمگیری برسیم؟ پاسخ خیلی سادهست: حس عاطفی خودتون رو مدیریت کنید و حواستون باشه که ارتباط، وابستگی ایجاد میکنه، نه شناخت! در عوض سعی کنید علم شناختی رو یاد بگیرید. شناخت یه علم هست و شما به راحتی میتونی به اون دست پیدا کنی. انشاءالله توی فرصتهای بعدی راجع به مقدمات ازدواج و علم شناخت یشتر توضیح میدم و متوجه میشید که راه و روش اصلی چی هست و چطور باید عمل کنید.
ممنون و متشکرم از اینکه پای صحبتهام نشستید. امیدوارم هرجای دنیا که هستید، تنتون سالم، دلتون شاد، جیبتون پر از پول و خداوند یار و نگهدارتون باشه. فعلاً خداحافظ
دیدگاهتان را بنویسید