آموزش زودهنگام برای کودکان

هر نوع آموزش زودهنگام برای کودکان یه جورایی خشونت آموزشی محسوب میشه و باعث ناامنی درونیشون میشه. بیشتر بچههایی که پیش ما میان و مشکل دارن، یه چیزی که توشون پیدا میکنیم اضطراب آموزشی هست. یکی از نشونههاش اینه که زیاد سؤال میپرسن و وابستگی زیادی به تلویزیون و کامپیوتر دارن.
مغز دو تا نیمکره داره، راست و چپ. نیمکرهی راست مربوط به احساسات، شهود و خلاقیته که تو ۶ سال اول زندگی فعاله. از ۶ سالگی به بعد، نیمکرهی چپ که مسئول تحلیل و منطقِ، کمکم شروع به کار میکنه و تو ۷ سالگی غالب میشه. البته اینطور نیست که نیمکرهی راست از کار بیفته، بلکه از این سن به بعد، احساس و منطق توی تعادل قرار میگیرن.
واسه همینه که همیشه میگیم بچههای زیر ۶ سال هنوز عقل کامل ندارن. نه این که اصلاً عقل نداشته باشن، بلکه تو این سن نیمکرهی راست که بیشتر احساسیِ، فعاله و هنوز منطق و تعقل به اندازهی کافی رشد نکرده. حالا وقتی ما تو این سن، آموزشهای زودهنگام و انتزاعی رو شروع میکنیم، داریم به نیمکرهی چپ مغز بچهها فشار میاریم. این نوع آموزشها بهتره بعد از ۷ سالگی شروع بشه.
آموزشهایی که امروزه در جامعه ما به یک هنجار تبدیل شدهاند، اغلب زودهنگام هستند و فشار زیادی به سیستم مغزی کودکان وارد میکنند. در سنین زیر ۶ یا ۷ سال، مغز هنوز آمادگی لازم را ندارد، زیرا نیمکره منطقی فعال نشده و شبکههای عصبی بهطور کامل شکل نگرفتهاند. در نتیجه، این نوع آموزشها باعث آشفتگی، اضطراب و احساس ناامنی در کودک میشوند.
برای کودکان زیر ۶ سال، یادگیری مهمتر از یاد دادن است. وقتی ما بر آموزش مستقیم تمرکز میکنیم، در واقع به مغز کودک فشار وارد کرده و او را دچار استرس و ناامنی میکنیم.
در سالهای مدرسه نیز تأکید بیش از حد بر نمره، رتبهبندی، مقایسه و رقابت، خود نوعی خشونت آموزشی محسوب میشود. در واقع، امتحان ذاتاً میتواند منجر به احساس ناامنی شود که خوشبختانه در حال حذف از سیستم آموزشی است.
چگونه از خشونت آموزشی جلوگیری کنیم؟
راهکار اصلی، تقویت یادگیری از طریق بازی است. هرچه کودکان، بهویژه زیر ۶ سال، بیشتر بازی کنند و فرصت تجربه در محیط را داشته باشند، احساس امنیت بیشتری خواهند داشت و اضطراب آموزشی آنها کاهش مییابد.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام ،عالی بود خدا قوت